در مهربانی همچون باران باش که در ترنمش علف هرز و گل سرخ یکیست
…اصفهانیه به مهمونش میگه اگه گرسنه ای مرغ هست
برم بگم برات تخم کنه
تو را آتش عشق اگر بسوخت مرا بین که از پای تا سر بسوخت
شهادت امام حسن عسکری علیه السلام بر تمام
شیعیان پیرو ان حضرت تسلیت باد
صبر کن عشق تو تفسیر شود بعد برو ، یا دل از ماندن تو سیر شود بعد برو ،
خواب دیدی که دل دست به دامان تو شد ،
تو بمان خواب تو تعبیر شود بعد برو ، لحظه ای باد تو را خواند که با او بروی ،
تو بمان تا به یقین دیر شود بعد برو ، صبر کن عشق زمینگیر شود بعد برو ،
یا دل از دیده ی تو سیر شود بعد برو ، تو اگر کوچ کنی بغض خدا می شکند ،
تو بمان گریه به زنجیر شود بعد برو
عشق در لحظه ای پدید می آید ،
دوست داشتن در امتداد زمان ،
این اساسی ترین تفاوت میان عشق و دوست داشتن است
افسوس! قصه ی من درست بود ، تا الان یکی بود ولی آن یکی نبود
..سطح زمین مکزیک سالانه نشست میکند
بجز امام حسین علیه السلام دیگر برای ...عشق دگر اشک نریز
فکر این روز های من..
عشق اخرین چیزی هست که این روزا بهش فکر میکنم
ادم عاشق: مثل شکارچیه که موقع شکار گلاب بروتون دست به ابش میگیره
یکی می پرسد اندوه تو از چیست ؟
سبب ساز سکوت مبهمت کیست ؟
می نویستم برای آنکه باید باشد و نیست
برای کسی بمیر که برات تب کنه....!
عشق و دوست داشتن از پی هم می آیند ، اما هر گز در یک خانه منزل نمی کنند
عشق نور است که هرچه را در مسیرش قرار بگیرد -
از جمله قلب ها را - از خود روشن می سازد
همشهری همشهری انگار که با ما قهری
تنهایی بی مایی انگار با دنیا قهری
هر گوشه ی خاک خدا در حاشیه قصه ها
ما همسفر جاده ها با هم ولی از هم جدا
همشهری همشهری انگار که با ما قهری
تنهایی بی مایی انگار با دنیا قهری
دربسته و دلبسته تر قهر تو ندارد اثر
وقتی که نداری خبر من منتظرم پشت در
تو هم مثل من از دنیا بریدی
چرا که از وفا خیری ندیدی
ولی از من که هم درد تو هستم
نترس و دستتو بده به دستم
وفای من نثار تو دلم آیینه دار تو
که یک دنیا وفا داری
درون سنگ اون سینه
به رنگ پاک آیینه
دل درد آشنا داری
همشهری همشهری انگار که با ما قهری
تنهایی بی مایی انگار با دنیا قهری
اگه هم خونه و خونه جداییم
من و تو اهل یک آب و هواییم
سکوت ما هزاران قصه داره
با آواز دل هم آشناییم
وجودم بی قرار تو
نگاهم انتظار تو
که یک دنیا وفا داری
تنت از سنگ و دل شیشه
بلور صاف آیینه
دل درد آشنا داری
همشهری همشهری انگار که با ما قهری
تنهایی بی مایی انگار با دنیا قهری
هر گوشه ی خاک خدا در حاشیه قصه ها
ما همسفر جاده ها با هم ولی از هم جدا
همشهری همشهری انگار که با ما قهری
تنهایی بی مایی انگار با دنیا قهری
چقدر سخته تو خیالت ساعت ها با هاش حرف بزنی اما وقتی دیدیش هیچی جز سلام نتونی بگی