☺   ҉  سبزه به ناز مےآید  ҉    ☺

☺ ҉ سبزه به ناز مےآید ҉ ☺

خواست خدا مے آید......
☺   ҉  سبزه به ناز مےآید  ҉    ☺

☺ ҉ سبزه به ناز مےآید ҉ ☺

خواست خدا مے آید......

خاطر من از خونه مجتبی

 

 

 

من خودم خونه یکی از دوستام بودم   

 

همه بیرون اتاق رفتن و من تنهاتو 

  

اتاق بودم سرم پایین بود و سر و  

 

صدایی نبود که نا گهان دیدم 2 تا پا 

  

با یک دامن بلند داره از طول اتاق  

 

عبور میکنه بره بیرون تا متوجه من  

 

شد فورا مثل عزرائیل دیده ها راه  

 

رفته شو برگشت و دوید رفت من  

 

که حتی سر مو بلند نکردم بودم ولی از این اتفاق  

 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
عموتقی سه‌شنبه 9 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 14:10 http://donedone.blogsky.com

سلام عموجون یه نگاهی به آینه مینداختی نکنه شبح بودی وخبرنداشتی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

سلام
!!!!

ata شنبه 20 اسفند‌ماه سال 1390 ساعت 22:49 http://almasegharb.mihanblog.com

وبتو دیدم خوب بود.الانم هدفم از اومدن به سایتتو میگم.هدف اصلیم از اومدن اینجا این بود که وبم رو به تو و دوستات معرفی کنم.اگه دوست داشتی به من سربزن.و بازم اگه دوست داشتی منو با اسم"دانلودستان موبایل"و به ادرس زیر لینک کن:
http://almasegharb.mihanblog.com

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد