-
حال دل من
پنجشنبه 27 اسفندماه سال 1388 13:32
از پنجره نگاه بکن آره اون میاد درسته بی وفاست ولی باید بیاد میدونه دلم براش بدجوری تنگ شده ولی نمیدونم دل اون چرا از سنگ شده غم دوریش کم بودش حالا بی وفا شده نه یه زنگی نه تماسی آره بی رنگ شده آخه من چکار کنم با این دل بهونه گیر ای خدا کمک بکن برو ای دل بمیر تو چرا سنگ نشدی میونه این همه سنگ میدونم دوسش داری مثل یه...
-
ادیب
شنبه 5 دیماه سال 1388 23:40
به نام پروردگار بخشنده مهربان سپاس پروردگار یگانه یارى رسان را، و درود بر سرورمان محمّد(ص ) و دودمانش ! هنگامى که گردآورى کتاب ( توبره ) را به پایان رساندم کتابى که نیکوترین و شیرین ترین مطلب از هر دست در آن گرد آمده است - و آن ، کتابى است که در آغاز روزگار جوانى آن را تلقین و تنظیم کرده ام ، با ترتیبى که از یارى باطن...
-
سخن آغازین
پنجشنبه 5 آذرماه سال 1388 22:48
بسم الله الرحمن الرحیم یکى از اهالى عراق در مدینه ،به دیدار امام صادق علیه السلام آمد از او پرسید: ( در عراق که هستى ، آیا به زیارت قبر امام حسین علیه السلام مى روى ؟ ) . مرد گفت : ( آرى مى روم ) . امام علیه السلام فرمود: ( آیا مى خواهى ثواب زیارت امام حسین علیه السلام را برایت بگویم ؟ ) .مرد گفت : ( آرى ) .امام علیه...
-
خدا بزرگه
جمعه 29 آبانماه سال 1388 00:31
از پنجره نگاه بکن آره اون میاد درسته بی وفاست ولی باید بیاد میدونه دلم براش بدجوری تنگ شده ولی نمیدونم دل اون چرا از سنگ شده غم دوریش کم بودش حالا بی وفا شده نه یه زنگی نه تماسی آره بی رنگ شده آخه من چکار کنم با این دل بهونه گیر ای خدا کمک بکن برو ای دل بمیر تو چرا سنگ نشدی میونه این همه سنگ میدونم دوسش داری مثل یه...
-
ستاره
پنجشنبه 30 مهرماه سال 1388 14:09
گریه نمی کنم نه این که سنگم گریه غرورم رو بهم می زنه مرد برای هضم دلتنگی هاش گریه نمی کنه قدم می زنه گریه نمی کنم نه این که خوبم نه اینکه دردی نیست نه اینکه شادم یه اتفاق نصفاه نیمه ام که یه هو میون زندگی افتادم یه ماجرای تلخ ناگزیرم یه کهکشانم ولی بی ستاره یه قهوه که هر چی شکر بریزی بازم همون تلخی ناب و داره اگه یکی...
-
عشق ماندگار
شنبه 7 شهریورماه سال 1388 00:25
پیرمردی صبح زود از خانه اش خارج شد. در راه با یک ماشین تصادف کرد و آسیب دید عابرانی که رد می شدند به سرعت او را به اولین درمانگاه رساندند . . پرستاران ابتدا زخمهای پیرمرد را پانسمان کردند. سپس به او گفتند: "باید ازت عکسبرداری بشه تا مطمئن بشیم جائی از بدنت آسیب دیدگی یا شکستگی نداشته باشه " پیرمرد غمگین شد،...
-
شعر نو
یکشنبه 23 فروردینماه سال 1388 15:52
تو با رون که رفتی شبم زیرو رو شد . یه بغض شکسته رفیق گلوم شد.تو باران که رفتی دل باغچه پجمرد .تمام وجودم توی آینه خط خورد .هنوز وقتی بارون تو کوچه می باره دلم غصه داره دلم بیقراه .نه شب عاشقانست نه رویا قشنگه دلم بی تو خونه دلم بی تو تنگه یه شب زیر با رون که چشمم به راهه می بینم که کوچه پر نور ماهه تو ماه منی که تو...
-
بی تو من ...
سهشنبه 18 فروردینماه سال 1388 11:27
رو ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن بزار بهت گفته باشم که ماجرای ما و عشق تقصیر چشمای تو بود ، وگرنه ما کجا و عشق ؟ سرم تو لاک خودم و دلم یه جو هوس نداشت بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت تا اینکه پیدا شدی و گفتی ازاین چشمای خیس تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس عشقمو...
-
بهار
جمعه 14 فروردینماه سال 1388 16:22
-
وقتش رسیده
شنبه 17 اسفندماه سال 1387 21:01
وقتش رسیده حال و هوایم عوض شود با سار ِ پشت پنجره جایم عوض شود هی کار دست من بدهد چشم های تو هی توبه بشکنم و خدایم عوض شود با بیت های سر زده از سمت ِ ناگهان حس می کنم که قافیه هایم عوض شود جای تمام گریه ، غزل های ناگــــــزیر با قاه قاه ِ خنده ی بی غم عوض شود سهراب ِ شعرهای من از دست می رود حتی اگر عقیده ی رستم عوض...
-
حضرت علی بن الحسین ، امام سجاد علیه السلام
شنبه 26 بهمنماه سال 1387 12:17
1) لاله سرخ شهادت لاله سرخ شهادت تن تبدار من است چشمه فیض خدا چشم گهر بار من است حافظ خون پیام شهدای ره دین لب گویای من و دیده خونبار من است داغ یکدشت شهید و غم یک دشت اسیر این همه بار گران بر تن بیمار من است پای در سلسله ودست به دامان وصال دشمن از بی خردی در پی آزار من است دشمنم بسته به زنجیر ولی غافل از آن که بر...
-
آرزوی برادرانه
یکشنبه 20 بهمنماه سال 1387 14:02
به نام خداوند بخشنده مهربان یکی از دوستانم به نام پل یک دستگاه اتومبیل سواری به عنوان عیدی ازبرادرش دریافت کرده بود شب عید هنگامی که از اداره بر می گشت متوجه پسر بازیگوشی شد که دور وبر ماشین نو و براقش ایستاده وآن را تحسین می کند پل نزدیک ماشین که رسید پشر پرسید این ماشین مال شماست آقا؟ پل سرش را به علامت تایید تکان...
-
تنها
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1387 15:02
تنها روزی بی تو من از آن کوچه گذشتم
-
لمس موهات
چهارشنبه 16 بهمنماه سال 1387 14:49
لمس موهات خواهم که بر زلفت هر دم زنم شانه ترسم پریشان کند بسی حال هر کسی چشم نرگست دیوانه دیوانه خواهم بر ابرویت رویت هر دم کشم دستی ترسم که مجنون کند بسی مثل کسی چشم نرگست دیوانه دیوانه یک شب بیا منزل ما حل کن دوصد مشکل من ای دلبر خوشکل من دردت به جان من شدروح و روانمن شد خواهم که بر چشمت هر دم کشم سرمه ترسم پریشان...
-
زمستان
یکشنبه 6 بهمنماه سال 1387 19:16
زمستان برف می تکاند از کلاه سفیدش مادرم روی برف راه میرود زیر نور ماه او چه تنهاست او چه در تنهاترین تنهایی اش شاد است دوستش دارم برف می رقصد برف می داند حرف های مادرم را
-
طوفان
شنبه 5 بهمنماه سال 1387 18:50
خوشا موجی تشنه توفان سر کش و جوشان که می نا لد ز خود غافل سپرده دل به دریا ها من همان موجم تو همان توفان خوشا برگی تشنه باران سر خوش و خندان که می بالد زه خاک و گل سپرده سر به رویا ها من همان برگم تو همان باران زه شوق تو مستم خرابم خرابم زه خود در هوایت تهی چون حبابم اگر بی توباشم چو نقشی بر آبم سراسر بیابان سراپا...
-
دیوانه و فرزانه
دوشنبه 30 دیماه سال 1387 18:15
بیش از این ما را گرفتار غم هجران مکن ای عزیز رخسار خود پنهان مکن ادر تحیر مانه ام باید کجا جویم تو را ای نسیم خوش من را تو سر گردان مکن آنقدر در می زنم آنقدر در می زنم تا در به رویم وا کنی رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی مر غ عشقم بسته ام در دامم هوایی نیستم در قفس افتاده و فکر رهایی نیستم
-
غم
دوشنبه 30 دیماه سال 1387 18:14
بیش از این ما را گرفتار غم هجران مکن ای عزیز رخسار خود پنهان مکن ادر تحیر مانه ام باید کجا جویم تو را ای نسیم خوش من را تو سر گردان مکن آنقدر در می زنم آنقدر در می زنم تا در به رویم وا کنی رخصت دیدار رویت را به من اعطا کنی مر غ عشقم بسته ام در دامم هوایی نیستم در قفس افتاده و فکر رهایی نیستم
-
موج تشنه
پنجشنبه 12 دیماه سال 1387 15:38
خوشا موجی تشنه باران سر کش و جوشان که می نالد در غم باران من همان موجم تو همان باران خوشا برگی تشنه باران سر کش و جوشان ز شوق تو مستم خرابم خراب چو نیلوفر در تو می پیچم بی تو من هیچم به غیر از غم تو گناهی ندارم غمی دیگر نمی خواهم کجا میگریزم که راهی ندارم رهی دیکر نمی دانم
-
حرف اول
چهارشنبه 20 آذرماه سال 1387 19:05
دستامو دل با خودش برد تا که رسید به لمس موهات دلمو بتو سپردم رویا رو به قصدکها شعری از توسرودم از تو تنها